معنی sersan - جستجوی لغت در جدول جو
sersan
گروهبان
ادامه...
گُروهبان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sarkan
افتاده، حلق آویز کردن
ادامه...
اُفتادِه، حَلق آویز کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
saran
پیشنهاد
ادامه...
پیشنَهاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
seria
مجموعه، تجمّعی
ادامه...
مَجموعِه، تَجَمُّعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
serak
گراز مانند، خشن
ادامه...
گُراز مانَند، خَشِن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
setan
شیطانی، دیو
ادامه...
شِیطانی، دیو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesan
برداشت
ادامه...
بَرداشت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
heran
تعجّب کردن، شگفت زده شد
ادامه...
تَعَجُّب کَردَن، شِگِفت زَدِه شُد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sereen
آرامش بخش، آرام
ادامه...
آرامِش بَخش، آرام
دیکشنری هلندی به فارسی
serasi
سازگار، هماهنگ
ادامه...
سازِگار، هَماهَنگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
seruan
فریاد، تعجّب، اعتراض
ادامه...
فَریاد، تَعَجُّب، اِعتِراض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
serrar
ارّه کردن، دید
ادامه...
اَرِّه کَردَن، دید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serrar
ارّه کردن، دید
ادامه...
اَرِّه کَردَن، دید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serein
آرام
ادامه...
آرام
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bersin
عطسه زدن، عطسه کردن
ادامه...
عَطسِه زدَن، عَطسِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
serin
سرد، باحال، خنک
ادامه...
سَرد، باحال، خُنَک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی