معنی serrar - جستجوی لغت در جدول جو
serrar
ارّه کردن، دید
ادامه...
اَرِّه کَردَن، دید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serrar
ارّه کردن، دید
ادامه...
اَرِّه کَردَن، دید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
semear
کاشتن، بکار، کاشت کردن
ادامه...
کاشتَن، بِکار، کاشت کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Terror
وحشت، ترور
ادامه...
وَحشَت، تِرُور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
server
سرویس دهنده، سرور
ادامه...
سِرویس دَهَندِه، سِروِر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
terror
وحشت، وحشتناک
ادامه...
وَحشَت، وَحشَتناک
دیکشنری لهستانی به فارسی
borrar
مبهم کردن، تاری
ادامه...
مُبهَم کَردَن، تاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cercar
محصور کردن، را احاطه کنند
ادامه...
مَحصور کَردَن، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
jorrar
جاری شدن، فوران، جوشیدن
ادامه...
جاری شُدَن، فَوَران، جوشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
segurar
نگه داشتن
ادامه...
نِگَه داشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
terror
ترسناکی، وحشت
ادامه...
تَرسناکی، وَحشَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
servir
خدمت کردن، خدمت کنید
ادامه...
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
separar
جدا کردن
ادامه...
جُدا کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sentar
صندلی گذاشتن، برای نشستن، نشستن
ادامه...
صَندَلی گُذاشتَن، بَرایِ نِشَستَن، نِشَستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
seruan
فریاد، تعجّب، اعتراض
ادامه...
فَریاد، تَعَجُّب، اِعتِراض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sersan
گروهبان
ادامه...
گُروهبان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
surcar
چالوس کردن، شیار
ادامه...
چالوس کَردَن، شیار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cercar
محصور کردن، حصار
ادامه...
مَحصور کَردَن، حِصار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
servir
خدمت کردن، خدمت کنید
ادامه...
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
serrer
سفت کردن، فشار دادن، فشردن، محکم گرفتن
ادامه...
سِفت کَردَن، فِشار دادَن، فِشُردَن، مُحکَم گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cerrar
بستن
ادامه...
بَستَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
errar
اشتباه کردن، اشتباه کن
ادامه...
اِشتِباه کَردَن، اِشتِباه کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
errar
اشتباه کردن، اشتباه کن
ادامه...
اِشتِباه کَردَن، اِشتِباه کُن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
narrar
شرح دادن، روایت کند
ادامه...
شَرح دادَن، رِوایَت کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sevrer
از شیر دور کردن، از شیر گرفتن
ادامه...
اَز شیر دور کَردَن، اَز شیر گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
borrar
پاک کردن، حذف کنید، حذف کردن
ادامه...
پاک کَردَن، حَذف کُنید، حَذف کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
separar
جدا کردن
ادامه...
جُدا کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sentar
صندلی گذاشتن، بنشین
ادامه...
صَندَلی گُذاشتَن، بِنِشین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sembrar
کاشتن، بکار، کاشت کردن
ادامه...
کاشتَن، بِکار، کاشت کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sellar
مهر زدن، مهر و موم، مهر کردن
ادامه...
مُهر زَدَن، مُهر و موم، مُهر کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sesgar
تحریف کردن، کج کردن
ادامه...
تَحرِیف کَردَن، کَج کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
servir
خدمت کردن، خدمت کنید
ادامه...
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی