معنی seri - جستجوی لغت در جدول جو
seri
مجموعه، سری
ادامه...
مَجموعِه، سِری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
seri
دنباله دار، سرآشپز
ادامه...
دُنبالِه دار، سَرآشپَز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
serializzazione
سریال سازی
ادامه...
سِریال سازی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
seriamente
با جدّیّت، به طور جدّی، جدّی
ادامه...
با جِدِّیَّت، بِه طُورِ جِدّی، جِدّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serialización
سریال سازی
ادامه...
سِریال سازی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
seriosità
جدّیّت
ادامه...
جِدِّیَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
serietà
شدّت، جدّیّت
ادامه...
شِدَّت، جِدِّیَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
seriamente
با جدّیّت، به طور جدّی، جدّی
ادامه...
با جِدِّیَّت، بِه طُورِ جِدّی، جِدّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
seriale
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sei
شش
ادامه...
شِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
seriedade
جدّیّت
ادامه...
جِدِّیَّت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
seriamente
با جدّیّت، به طور جدّی، جدّی
ادامه...
با جِدِّیَّت، بِه طُورِ جِدّی، جِدّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
serialização
سریال سازی
ادامه...
سِریال سازی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
serius
جدّی
ادامه...
جِدّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sering mengunjungi
مکرّر بودن، اغلب بازدید کنید
ادامه...
مُکَرَّر بودَن، اَغلَب بازدید کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
seriedad
جدّیّت
ادامه...
جِدِّیَّت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
heri
خوش یمن، موفّق باشید، مبارک
ادامه...
خُوش یُمن، مُوَفّق باشید، مُبارَک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
serie
مجموعه، سری
ادامه...
مَجموعِه، سِری
دیکشنری هلندی به فارسی
serio
صادقانه، جدّی
ادامه...
صادِقانِه، جِدّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serie
مجموعه، سری
ادامه...
مَجموعِه، سِری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serio
صادقانه، جدّی
ادامه...
صادِقانِه، جِدّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
serie
مجموعه، سری
ادامه...
مَجموعِه، سِری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
seria
مجموعه، تجمّعی
ادامه...
مَجموعِه، تَجَمُّعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
serin
سرد، باحال، خنک
ادامه...
سَرد، باحال، خُنَک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
peri
جادوئی، پری
ادامه...
جادوئی، پَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
siri
مخفی، راز، محرمانگی، مرموز بودن، مخفیانه، پنهانی
ادامه...
مَخفی، راز، مَحرَمانِگی، مَرموز بودَن، مَخفیانِه، پِنهانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
seni
هنرمندی، هنر
ادامه...
هُنَرمَندی، هُنَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sepi
متروک، ساکت
ادامه...
مَتروک، ساکِت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
deri
چرم، پوست
ادامه...
چَرم، پوست
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sert
تند، سخت، جمع کننده، خشن، شدید، سختگیر
ادامه...
تُند، سَخت، جَمع کُنَندِه، خَشِن، شَدید، سَختگیر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sergi
نمایشگاه
ادامه...
نَمایِشگاه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
veri
داده، داده ها
ادامه...
دادِه، دادِه ها
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sering
مکرّر، اغلب
ادامه...
مُکَرَّر، اَغلَب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی