جدول جو
جدول جو

معنی sentir - جستجوی لغت در جدول جو

sentir
بو کردن، احساس، بوییدن، حسّ کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sentir
احساس کردن، احساس کنید، حسّ کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sentir
حسّ کردن، احساس کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

راهنما، مربّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
فریب دادن، تلاش کردن، وسوسه کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیگیری کردن، ادامه، دنباله دار بودن، دنبال کردن، نتیجه دادن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
خدمت کردن، خدمت کنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
راهنما، مربّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تمام، کل، کامل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
چابک، قابل انعطاف، انعطاف پذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فریب دادن، وسوسه کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ارشد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
راهنما، مربّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
دروغ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
معاف کردن، معاف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
نتیجه دادن، دنبال کردن، دنباله دار بودن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
راهنما، مربّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
مرکز قرار دادن، مرکز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دروغ گفتن، دروغ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
احساس کردن، احساس، حسّ کردن، شنیدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
توافق کردن، موافقت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
خشمگین شدن، کینه توز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
دروغ گفتن، دروغ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
صندلی گذاشتن، بنشین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
دروغ گفتن، دروغ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
سر تکان دادن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
صندلی گذاشتن، برای نشستن، نشستن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
مهربان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اجاره دهنده، اجاره کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمت کردن، خدمت کنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
خارج شدن، بیرون رفتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ارشد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
خدمت کردن، خدمت کنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی