معنی sedacja - جستجوی لغت در جدول جو
sedacja
بی هوشی، بدبختی
ادامه...
بی هوشی، بَدبَختی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
relacja
رابطه
ادامه...
رابِطِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
mediacja
واسطه گری، واسطه
ادامه...
واسِطِه گَری، واسِطِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
edycja
ویرایش، ویرایش کنید
ادامه...
ویرایِش، ویرایِش کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
stacja
ایستگاه، پارک
ادامه...
ایستگاه، پارک
دیکشنری لهستانی به فارسی
sekcja
بخش
ادامه...
بَخش
دیکشنری لهستانی به فارسی