معنی schivare - جستجوی لغت در جدول جو
schivare
جاخالی کردن، طفره رفتن
ادامه...
جاخالی کَردَن، طَفرِه رَفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
schizzare
پاشیدن، سرپیچ کردن، غرغر کردن
ادامه...
پاشیدَن، سَرپیچ کَردَن، غُرغُر کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scrivere
نوشتن
ادامه...
نِوِشتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scavare
از خاک درآوردن، حفّاری، تونل زدن، چالوس کردن، حفّاری کردن، حفر کردن، خراشیدن، غار رفتن، کندن
ادامه...
اَز خاک دَرآوَردَن، حَفّاری، تونِل زَدَن، چالوس کَردَن، حَفّاری کَردَن، حَفر کَردَن، خراشیدَن، غار رَفتَن، کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stivare
انبار کردن
ادامه...
اَنبار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sciare
اسکی کردن، اسکی
ادامه...
اِسکی کَردَن، اِسکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی