معنی sayansi - جستجوی لغت در جدول جو
sayansi
علم
ادامه...
عِلم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
siyo kisayansi
غیرعلمی، علمی نیست
ادامه...
غِیرِعِلمی، عِلمی نیست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa uchunguzi wa kisayansi
به طور پزشکی قانونی، برای بررسی علمی
ادامه...
بِه طُورِ پِزِشکی قانونی، بَرایِ بَررَسی عِلمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mwanasayansi
دانشمند، یک دانشمند
ادامه...
دانِشمَند، یِک دانِشمَند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mwanasayansi wa biofizikia
زیست فیزیکدان، بیوفیزیکدان
ادامه...
زیست فیزیکدان، بیُوفیزیکدان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mwanasayansi wa fizikia
فیزیک دان
ادامه...
فیزیک دان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mwanasayansi wa neva
عصب شناس، یک عصب شناس
ادامه...
عَصَب شِناس، یِک عَصَب شِناس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kisayansi
به طور محاسباتی، از نظر علمی، به طور علمی
ادامه...
بِه طُورِ مُحاسِباتی، اَز نَظَرِ عِلمی، بِه طُورِ عِلمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kisayansi cha mimea
به طور گیاه شناسی، برای علوم گیاهی
ادامه...
بِه طُورِ گیاه شِناسی، بَرایِ عُلوم گیاهی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sayansi ya angani
ستاره شناسی، علم فضایی
ادامه...
سِتارِه شِناسی، عِلمِ فَضایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kisayansi
علمی
ادامه...
عِلمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sayansi ya jiografia
زمین شناسی، علم جغرافیا
ادامه...
زَمین شِناسی، عِلمِ جُغرافیا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sayansi ya kibayolojia
علوم زیستی
ادامه...
عُلومِ زیستی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sayansi ya maktaba
کتابخانه داری، علم کتابداری
ادامه...
کِتابخانِه داری، عِلمِ کِتابداری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sayansi ya neva
عصب شناسی، علوم اعصاب
ادامه...
عَصَب شِناسی، عُلوم اَعصاب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sayansi ya uwongo
شبه علم
ادامه...
شِبهِ عِلم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
siyasi
سیاسی
ادامه...
سیاسی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sayang
عزیز، عزیزم، دوستدار
ادامه...
عَزیز، عَزیزَم، دوستدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
satensi
مثل ساتن، ساتن
ادامه...
مِثلِ ساتَن، ساتَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
bila kisayansi
به طور غیرعلمی، غیر علمی
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِعِلمی، غِیرِ عِلمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی