معنی sangat - جستجوی لغت در جدول جو
sangat
به شدّت، بسیار
ادامه...
بِه شِدَّت، بِسیار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sangat cemas
بیش از حد برآشفته، بسیار مضطرب
ادامه...
بیش اَز حَد بَرآشُفتِه، بِسیار مُضطَرِب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sangat sadar
آگاه، بسیار آگاه
ادامه...
آگاه، بِسیار آگاه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sangat penting
ضروری، بسیار مهمّ است
ادامه...
ضَروری، بِسیار مُهِمّ اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sangat parah
به شدّت، خیلی جدّی
ادامه...
بِه شِدَّت، خِیلی جِدّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sangat panas
گرم و خشک، خیلی گرم
ادامه...
گَرم و خُشک، خِیلی گَرم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sangat kecil
بی نهایت کوچک، بسیار کوچک، کوچک، خیلی کوچک
ادامه...
بی نَهایَت کوچَک، بِسیار کوچَک، کوچَک، خیلی کوچَک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sangat dingin
خیلی سرد
ادامه...
خِیلی سَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sangat buruk
عمیق، خیلی بد
ادامه...
عَمیق، خِیلی بَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sanft
با نرمی، نرم، به آرامی، به طور ملایم، دلپذیر، ملایم
ادامه...
با نَرمی، نَرم، بِه آرامی، بِه طُورِ مُلایِم، دِلپَذیر، مُلایِم
دیکشنری آلمانی به فارسی
sangat besar
بزرگ پیمانه، بسیار بزرگ، غول پیکر، عظیم
ادامه...
بُزُرگ پِیمانِه، بِسیار بُزُرگ، غول پِیکَر، عَظیم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sana
بسیار، خیلی زیاد، به شدّت
ادامه...
بِسیار، خِیلی زیاد، بِه شِدَّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
anga
آسمان
ادامه...
آسِمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
dengan sangat terdesak
به شدّت نیازمند، با فوریّت بسیار
ادامه...
بِه شِدَّت نِیَازمَند، با فُوریَّت بِسیار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan sangat penting
حیاتی طور، با اهمیّت فراوان
ادامه...
حَیاتی طُور، با اَهَمیَّت فَراوان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan sangat menyakitkan
به طور دردناک، بسیار دردناک
ادامه...
بِه طُورِ دَردناک، بِسیار دَردناک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sangat sensitif
بیش حسّاس، بسیار حسّاس
ادامه...
بیش حَسّاس، بِسیار حَسّاس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
angst
اضطراب، ترس، وحشتناکی
ادامه...
اِضطِراب، تَرس، وَحشَتناکی
دیکشنری هلندی به فارسی
hangat
بی روح، گرم
ادامه...
بی روح، گَرم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
semangat
شور و اشتیاق، روح، شور و شوق، سرزندگی، شوق، اشتیاق
ادامه...
شور و اِشتیاق، روح، شور و شُوق، سَرزِندِگی، شُوق، اِشتیاق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sanglant
خونین
ادامه...
خونین
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Gangart
راه رفتن
ادامه...
راه رَفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
langit
آسمان
ادامه...
آسِمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sangrar
خون ریختن، خونریزی
ادامه...
خون ریختَن، خونریزی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sangrar
خون ریختن، خونریزی
ادامه...
خون ریختَن، خونریزی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
salgar
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
singkat
مختصر، کوتاه
ادامه...
مُختَصَر، کوتاه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
janga
فاجعه آمیز، فاجعه
ادامه...
فاجِعِه آمیز، فاجِعِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
santai
آرامش بخش، آرام باش، بدون شتاب
ادامه...
آرامِش بَخش، آرام باش، بِدونِ شِتاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
zanaat
هنر، صنایع دستی
ادامه...
هُنَر، صَنایِع دَستی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sanar
درمان کردن، شفا دهد
ادامه...
دَرمان کَردَن، شَفا دَهَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ranga
درجه بندی، در ابتدا
ادامه...
دَرَجِه بَندی، دَر اِبتِدا
دیکشنری لهستانی به فارسی
sakat
فلج شده، از کار افتاده است
ادامه...
فَلَج شُدِه، اَز کار اُفتادِه اَست
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sanal
مجازی
ادامه...
مَجازی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
dengan sangat besar
به طور عظیم، بسیار بزرگ، به طور چشمگیری
ادامه...
بِه طُورِ عَظیم، بِسیار بُزُرگ، بِه طُورِ چِشمگیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی