معنی sanayi - جستجوی لغت در جدول جو
sanayi
صنعتی، صنعت
ادامه...
صَنعَتی، صَنعَت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sanayici
صنعت گر
ادامه...
صَنعَت گَر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
santai
آرامش بخش، آرام باش، بدون شتاب
ادامه...
آرامِش بَخش، آرام باش، بِدونِ شِتاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sanksi
تحریم، تحریم ها
ادامه...
تَحرِیم، تَحرِیم ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sanar
درمان کردن، شفا دهد
ادامه...
دَرمان کَردَن، شَفا دَهَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sunyi
آرام، تنها
ادامه...
آرام، تَنها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sanal
مجازی
ادامه...
مَجازی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sanayisizleşme
خروج از صنعتی شدن، صنعتی زدایی
ادامه...
خُروج اَز صَنعَتی شُدَن، صَنعَتی زُدایی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sanayisel olarak
به طور صنعتی، به صورت صنعتی
ادامه...
بِه طُورِ صَنعَتی، بِه صورَتِ صَنعَتی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sanayileştirmek
صنعتی کردن
ادامه...
صَنعَتی کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sanayileşme
صنعتی سازی، صنعتی شدن
ادامه...
صَنعَتی سازی، صَنعَتی شُدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sana
بسیار، خیلی زیاد، به شدّت
ادامه...
بِسیار، خِیلی زیاد، بِه شِدَّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
saai
کسل کننده، خسته کننده، به طور خسته کننده
ادامه...
کِسِل کُنَندِه، خَستِه کُنَندِه، بِه طُورِ خَستِه کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی