معنی sampah - جستجوی لغت در جدول جو
sampah
بی ارزش، زباله
ادامه...
بی اَرزِش، زُبالِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tampan
خوش چهره، خوش تیپ، خوش سیما
ادامه...
خُوش چِهرِه، خُوش تیپ، خُوش سیما
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tampak
به نظر رسیدن، به نظر می رسد، ظاهری
ادامه...
بِه نَظَر رِسیدَن، بِه نَظَرِ می رِسَد، ظاهِری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sapmak
انحراف داشتن، منحرف کردن، واگرا شدن، منحرف شدن
ادامه...
اِنحِراف داشتَن، مُنحَرِف کَردَن، واگَرا شُدَن، مُنحَرِف شُدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sapać
نفس نفس زدن، نفخ شکم
ادامه...
نَفَس نَفَس زَدَن، نَفخ شِکَم
دیکشنری لهستانی به فارسی
ramah
خوش برخورد، دوستانه، صمیمی، اجتماعی، دل گرم، خارجی، خوش مشرب، خوش آمد گو
ادامه...
خُوش بَرخُورد، دوستانِه، صَمیمی، اِجتِماعی، دِل گَرم، خارِجی، خُوش مَشرَب، خُوش آمَد گُو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
salah
اشتباه کردن، اشتباه است، غلط، اشتباه، نادرست، درست نیست
ادامه...
اِشتِباه کَردَن، اِشتِباه اَست، غَلَط، اِشتِباه، نادُرُست، دُرُست نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sapma
انحراف
ادامه...
اِنحِراف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sama
مشابه، همینطور
ادامه...
مُشَابِه، هَمینطُور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membuang sampah
آلودگی ایجاد کردن، زباله پرتاب کن
ادامه...
آلودِگی ایجاد کَردَن، زُبالِه پَرتاب کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی