جدول جو
جدول جو

معنی sakit - جستجوی لغت در جدول جو

sakit
درد کردن، مریض، دردناک، بیمار، ضعیف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آرام، مراقب باشید، ساکن، مقیم، ساکت، آرامش پذیر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
فلج شده، از کار افتاده است
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ثابت، هنوز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
بیمار کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بستری کردن، مراقبت در بیمارستان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دردناکی، درد، آسیب رسانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی دردی، بدون درد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی