معنی równać - جستجوی لغت در جدول جو
równać
برابر بودن، برابری
ادامه...
بَرابَر بودَن، بَرابَری
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wyrównać
هموار کردن، با خاک یکسان کردن، هم راستا کردن، مخلوط کردن، متعادل کردن، متغیّر
ادامه...
هَموار کَردَن، با خاک یِکسان کَردَن، هَم راستا کَردَن، مَخلوط کَردَن، مُتِعادِل کَردَن، مُتِغَیِّر
دیکشنری لهستانی به فارسی
równość
برابری، یکنواختی
ادامه...
بَرابَری، یِکنَواختی
دیکشنری لهستانی به فارسی
równik
استوا، استهلاک
ادامه...
اِستِوا، اِستِهلاک
دیکشنری لهستانی به فارسی
równy
برابر، مقایسه کنید، یکنواخت
ادامه...
بَرابَر، مُقایِسِه کُنید، یِکنَواخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
równo
به طور هموار، بدون تغییر، به طور مساوی، با فاصله یکنواخت
ادامه...
بِه طُورِ هَموار، بِدونِ تَغییر، بِه طُورِ مُساوی، با فاصِلِه یِکنَواخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
rwać
بریدن، برش دادن، پاره کردن، سریع
ادامه...
بُریدَن، بُرِش دادَن، پارِه کَردَن، سَریع
دیکشنری لهستانی به فارسی
przyrównać
معادل بودن، معاصر
ادامه...
مُعادِل بودَن، مُعاصِر
دیکشنری لهستانی به فارسی
zrównać z ziemią
هموار کردن، زمزمه کن
ادامه...
هَموار کَردَن، زِمزِمِه کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی
ponownie wyrównać
همراستا کردن، همراه
ادامه...
هَمراستا کَردَن، هَمراه
دیکشنری لهستانی به فارسی