معنی rutin - جستجوی لغت در جدول جو
rutin
روتینی، روال
ادامه...
روتینی، رِوال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rutin
روتینی، روال
ادامه...
روتینی، رِوال
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mutin
شورشگر، طغیانگر
ادامه...
شورِشگَر، طُغیانگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rutinario
روتینی، روال
ادامه...
روتینی، رِوال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rutin bir şekilde
به طور منظّم، به طور معمول
ادامه...
بِه طُورِ مُنَظَّم، بِه طُورِ مَعمول
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
de manera rutinaria
به طور منظّم، به طور معمول
ادامه...
بِه طُورِ مُنَظَّم، بِه طُورِ مَعمول
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Scrutiny
بازرسی، بررسی دقیق
ادامه...
بازرَسی، بَررَسی دَقیق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Scrutinize
بررسی کردن، موشکافی کردن
ادامه...
بَررَسی کَردَن، موشِکافی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
escrutinio
بازرسی، بررسی دقیق
ادامه...
بازرَسی، بَررَسی دَقیق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
secara rutin
به طور منظّم، به طور معمول
ادامه...
بِه طُورِ مُنَظَّم، بِه طُورِ مَعمول
دیکشنری اندونزیایی به فارسی