جدول جو
جدول جو

معنی rusak - جستجوی لغت در جدول جو

rusak
شکسته، آسیب دیده است، آسیب دیده، فاسد، ویران، عیب دار، خراب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بطور خردکننده، با تخریب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فاسدانه، به شکلی شکسته
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مخرّب، به شکلی مخرّب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فسادپذیری، آسیب، فسادگری، اختلال، اختلال عملکرد، پژمردگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قابلیّت آسیب پذیری، قابلیت های آسیب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فاسدشدنی، به راحتی آسیب می بیند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بدشکل کردن، ظاهر را خراب کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خراب کردن، آسیب، فاسد کردن، فاسدکننده، آسیب رساندن، آسیب رسان، تخریبی، ویرانگر، آسیب زدن، ویران کردن، خرابکاری کردن، شکننده، دستکاری کردن، ویرانگری کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تخریب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور غیر مخرّب، غیر مخرّب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور آسیب زننده، به صورت مخرّب، به طور فاجعه آمیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی خسارت، آسیب نبیند، دست نخورده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیر تخریبی، آسیب رسان نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی