معنی ruhusa - جستجوی لغت در جدول جو
ruhusa
اجازه پذیری، اجازه
ادامه...
اِجازِه پَذیری، اِجازِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ruhsuz
بی روح
ادامه...
بی روح
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tuhuma
تهمت، سوء ظنّ
ادامه...
تُهمَت، سوء ظَنّ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rutuba
بارور، باروری
ادامه...
باروَر، باروَری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuhusu
مربوط به، در مورد
ادامه...
مَربوط بِه، دَر مُورِدِ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kugusa
لگام زدن، لمس کردن، دست زدن به، هل دادن، زدن، تحریک کردن
ادامه...
لَگام زَدَن، لَمس کَردَن، دَست زَدَن بِه، هُل دادَن، زَدَن، تَحرِیک کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunusa
بو کردن، بوییدن
ادامه...
بو کَردَن، بوییدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rumus
فرمول
ادامه...
فُرمول
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ruhla
با روح
ادامه...
با روح
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kwa ruhusa
به طور مجاز، با اجازه
ادامه...
بِه طُورِ مُجاز، با اِجازِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی