معنی rubare - جستجوی لغت در جدول جو
rubare
دزدی کردن، سرقت، دزدیدن
ادامه...
دُزدی کَردَن، سِرقَت، دُزدیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
turbare
مضطرب کردن، مزاحم
ادامه...
مُضطَرِب کَردَن، مُزاحِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rubare la scena
صحنه را به دست گرفتن، دزدیدن نمایش
ادامه...
صَحنِه را بِه دَست گِرِفتَن، دُزدیدَن نَمایِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ubabe
خود رأیی، استبداد
ادامه...
خُود رأیی، اِستِبداد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
usare
استفاده کردن، استفاده کنید
ادامه...
اِستِفادِه کَردَن، اِستِفادِه کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
robar
دزدی کردن، سرقت، دزدیدن
ادامه...
دُزدی کَردَن، سِرقَت، دُزدیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mutare
تغییر یافتن، تغییر دهید
ادامه...
تَغییر یافتَن، تَغییر دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rubani
خلبان
ادامه...
خَلَبان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
urbane
با فرهنگ، شهری
ادامه...
با فَرهَنگ، شَهری
دیکشنری آلمانی به فارسی
durare
آخرین بودن، آخرین
ادامه...
آخِرین بودَن، آخَرین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
urlare
غرّیدن، فریاد زدن
ادامه...
غُرّیدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
urtare
برخورد کردن، دست انداز، کوبیدن
ادامه...
برخورد کَردَن، دَست اَنداز، کوبیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sudare
عرق ریختن، عرق
ادامه...
عَرَق ریختَن، عَرَق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rombare
غرّش کردن، غرّش
ادامه...
غُرِّش کَردَن، غُرِّش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tubare
لوله کشیدن
ادامه...
لولِه کِشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rumore
سر و صدا
ادامه...
سَر و صِدا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ruotare
چرخیدن، چرخاندن
ادامه...
چَرخیدَن، چَرخاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rurale
روستایی
ادامه...
روستایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
russare
خر خر کردن، خرّوپف کردن
ادامه...
خُر خُر کَردَن، خُرّوپُف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ruttare
آروغ، آروغ زدن
ادامه...
آروغ، آروغ زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rifare
دوباره کار کردن، دوباره انجام دهید
ادامه...
دُوبارِه کار کَردَن، دُوبارِه اَنجام دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
remare
پارویی زدن، ردیف
ادامه...
پارویی زَدَن، رَدیف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
frugare
جستجو کردن، زیر و رو کردن
ادامه...
جُستُجو کَردَن، زیر و رو کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fumare
بخار کردن، سیگار کشیدن، دود کردن
ادامه...
بُخار کَردَن، سیگار کِشیدَن، دود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
curare
پرستاری کردن، درمان، درمان کردن، مراقبت کردن
ادامه...
پَرَستاری کَردَن، دَرمان، دَرمان کَردَن، مُراقِبَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
roubar
دزدیدن، دزدی کردن
ادامه...
دُزدیدَن، دُزدی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rare
کم یاب، نادر، متفرّق، نایاب
ادامه...
کَم یاب، نادِر، مُتِفَرِّق، نایاب
دیکشنری فرانسوی به فارسی