معنی rozmazywać - جستجوی لغت در جدول جو
rozmazywać
مبهم کردن، گیج شده
ادامه...
مُبهَم کَردَن، گیج شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rozkazywać
دستور دادن، دیکته کردن، فرمان دادن، مطیع
ادامه...
دَستور دادَن، دیکتِه کَردَن، فَرمان دادَن، مُطیع
دیکشنری لهستانی به فارسی