معنی rozkazujący - جستجوی لغت در جدول جو
rozkazujący
فرمانده، ستوان
ادامه...
فَرماندِه، سُتوان
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rozkazująco
به طور فرماندهانه، به صورت متقلّبانه
ادامه...
بِه طُورِ فَرماندهانِه، بِه صورَت مُتِقَلِّبانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی