معنی rosnar - جستجوی لغت در جدول جو
rosnar
غرغر کردن
ادامه...
غُرغُر کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rodar
غلتیدن، رول
ادامه...
غَلتیدَن، رول
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reinar
حکومت کردن، سلطنت کنند
ادامه...
حُکومَت کَردَن، سَلطَنَت کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gostar
دوست داشتن
ادامه...
دوست داشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tostar
بر تست کردن، نان تست
ادامه...
بَر تِست کَردَن، نان تِست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
posar
ژست گرفتن
ادامه...
ژِست گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rotar
چرخاندن
ادامه...
چَرخاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rogar
درخوٰاست کردن، دعا کن
ادامه...
دَرخوٰاست کَردَن، دُعا کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
robar
دزدی کردن، سرقت، دزدیدن
ادامه...
دُزدی کَردَن، سِرقَت، دُزدیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
roubar
دزدیدن، دزدی کردن
ادامه...
دُزدیدَن، دُزدی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
donar
اهدا کردن، اهدا کنند
ادامه...
اِهدا کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sonar
زنگ زدن، رؤیا، صدا دادن
ادامه...
زَنگ زَدَن، رُؤیا، صِدا دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
posar
ژست گرفتن
ادامه...
ژِست گِرِفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rolar
غلتیدن، رول، اسکرول کردن
ادامه...
غَلتیدَن، رول، اِسکُرول کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rosa
صورتی
ادامه...
صورَتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rosa
صورتی
ادامه...
صورَتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
roncar
خر خر کردن، خرّوپف کردن
ادامه...
خُر خُر کَردَن، خُرّوپُف کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
riscar
رگه انداختن، خط زدن
ادامه...
رَگِه اَنداختَن، خَط زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
roseur
صورتی، صورتی تر
ادامه...
صورَتی، صورَتی تَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rodear
احاطه کردن، را احاطه کنند
ادامه...
اِحاطِه کَردَن، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
raspar
خراشیدن، خراش دادن
ادامه...
خراشیدَن، خَراش دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rasgar
بریدن، پاره کردن
ادامه...
بُریدَن، پارِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rascar
خراشیدن، خراش
ادامه...
خراشیدَن، خَراش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
restar
تفریق کردن، کم کردن
ادامه...
تَفرِیق کَردَن، کَم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reinar
حکومت کردن، سلطنت کنند
ادامه...
حُکومَت کَردَن، سَلطَنَت کُنَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
roncar
خر خر کردن، خرّوپف کردن
ادامه...
خُر خُر کَردَن، خُرّوپُف کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rociar
اسپری کردن، اسپری، پاشیدن
ادامه...
اِسپَری کَردَن، اِسپَری، پاشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rodear
احاطه کردن، را احاطه کنند
ادامه...
اِحاطِه کَردَن، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tronar
رعد و برق زدن، رعد و برق
ادامه...
رَعد و بَرق زَدَن، رَعد و بَرق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tostar
بر تست کردن، کباب
ادامه...
بَر تِست کَردَن، کَباب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
costar
هزینه داشتن، هزینه
ادامه...
هَزینِه داشتَن، هَزینِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rosnąć
رشد کردن، رونق یابد
ادامه...
رُشد کَردَن، رُونَق یابَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
raspar
خراشیدن، تراشیدن
ادامه...
خراشیدَن، تَراشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rasgar
بریدن، پاره کردن
ادامه...
بُریدَن، پارِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rosa
صورتی، گل رز
ادامه...
صورَتی، گُلِ رُز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی