معنی rodzimy - جستجوی لغت در جدول جو
rodzimy
بومی، به صورت بومی
ادامه...
بومی، بِه صورَتِ بومی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rodzimie
بومی، بومی بودن
ادامه...
بومی، بومی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
rodzić
تولید کردن، تولید کم، ایجاد کردن، تولید کند
ادامه...
تَولِید کَردَن، تَولِید کَم، ایجاد کَردَن، تَولِید کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
rodzic
والد، والدین
ادامه...
والِد، والِدَین
دیکشنری لهستانی به فارسی