معنی rifilare - جستجوی لغت در جدول جو
rifilare
برش کردن، کوتاه کردن
ادامه...
بُرِش کَردَن، کوتاه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sibilare
هیس کردن، هیس
ادامه...
هیس کَردَن، هیس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
affilare
تیز کردن
ادامه...
تیز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
infilare
در هم پیچیدن، درج کنید، ریسمان کشیدن
ادامه...
دَر هَم پیچیدَن، دَرج کُنید، ریسمان کِشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rifiutare
امتناع کردن، رد کردن، مقاومت کردن
ادامه...
اِمتِناع کَردَن، رَد کَردَن، مُقاوِمَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
riciclare
بازیافت کردن، بازیافت
ادامه...
بازیافت کَردَن، بازیافت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rivelare
آشکار کردن
ادامه...
آشکار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ritirare
بازپس کشیدن، برداشتن، پس گرفتن
ادامه...
بازپَس کِشیدَن، بَرداشتَن، پَس گِرفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfilare
رژه رفتن، رژه
ادامه...
رِژِه رَفتَن، رِژِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
filare
نخ ریختن، چرخش
ادامه...
نَخ ریختَن، چَرخِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rifare
دوباره کار کردن، دوباره انجام دهید
ادامه...
دُوبارِه کار کَردَن، دُوبارِه اَنجام دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی