معنی ridere - جستجوی لغت در جدول جو
ridere
پوزخند زدن، بخند، خندیدن
ادامه...
پوزخَند زَدَن، بِخَند، خَندیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
cedere
تحویل دادن، تسلیم شدن، گذشتن
ادامه...
تَحویل دادَن، تَسلِیم شُدَن، گُذَشتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sorridere con disprezzo
تمسخرآمیز لبخند زدن، با تحقیر لبخند بزن
ادامه...
تَمَسخُرآمیز لَبخَند زَدَن، با تَحقِیر لَبخَند بِزَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
idee
ایده
ادامه...
ایده
دیکشنری هلندی به فارسی
idee
ایده ها
ادامه...
ایده ها
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rire
پوزخند زدن، بخند، خنده، خندیدن
ادامه...
پوزخَند زَدَن، بِخَند، خَندِه، خَندیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ridere ad alta voce
خندیدن با صدای بلند، با صدای بلند بخند
ادامه...
خَندیدَن با صِدایِ بُلَند، با صِدایِ بُلَند بِخَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ridere fragorosamente
خندیدن با صدای بلند، با صدای بلند بخند
ادامه...
خَندیدَن با صِدایِ بُلَند، با صِدایِ بُلَند بِخَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vider
خالی کردن، خالی
ادامه...
خالی کَردَن، خالی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
aider
کمک کردن، کمک کند
ادامه...
کُمَک کَردَن، کُمَک کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rimer
قافیه داشتن، قافیه
ادامه...
قافیِه داشتَن، قافیِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rôder
پرسه زدن
ادامه...
پَرسِه زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
oudere
مسن، مسن تر
ادامه...
مُسِن، مُسِن تَر
دیکشنری هلندی به فارسی
erigere
بر پا کردن، ایستاده
ادامه...
بَر پا کَردَن، ایستادِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
erodere
فرسایش یافتن، فرسایش
ادامه...
فَرسایِش یافتَن، فَرسایِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cadere
افتادن، سقوط، به زمین افتادن، زمین خوردن، سقوط کردن
ادامه...
اُفتادَن، سُقوط، بِه زَمین اُفتادَن، زَمین خُوردَن، سُقوط کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
deridere
تمسخر کردن، مسخره کردن
ادامه...
تَمَسخُر کَردَن، مَسخَرِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vedere
دیدن، ببینید
ادامه...
دیدَن، بِبینید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rivedere
بازبینی کردن، بررسی کنید، بازنگری کردن
ادامه...
بازبینی کَردَن، بَررَسی کُنید، بازنِگَری کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ridurre
کاهش دادن، کاهش دهد، کوتاه کردن
ادامه...
کاهِش دادَن، کاهِش دَهَد، کوتاه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rifare
دوباره کار کردن، دوباره انجام دهید
ادامه...
دُوبارِه کار کَردَن، دُوبارِه اَنجام دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rendere
ارائه دادن، دادن
ادامه...
اِرائِه دادَن، دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ideare
اختراع کردن، تدبیر
ادامه...
اِختِراع کَردَن، تَدبِیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
godere
لذّت بردن، لذّت ببرید
ادامه...
لَذَّت بُردَن، لَذَّت بِبَرید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gridare
جیغ زدن، فریاد زدن، داد زدن، فریاد کشیدن
ادامه...
جیغ زَدَن، فَریاد زَدَن، داد زَدَن، فَریاد کِشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
credere
باور کردن، باور کنید
ادامه...
باوَر کَردَن، باوَر کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vivere
زندگی کردن، زندگی می کنند
ادامه...
زِندِگی کَردَن، زِندِگی می کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sedere
صندلی گذاشتن، بنشین
ادامه...
صَندَلی گُذاشتَن، بِنِشین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
andere
دیگر
ادامه...
دیگَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
radere
اصلاح کردن، تراشیدن
ادامه...
اِصلاح کَردَن، تَراشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sorridere
لبخند زدن، لبخند بزن، لبخندیدن
ادامه...
لَبخَند زَدَن، لَبخَند بِزَن، لَبخَندیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی