معنی resonansi - جستجوی لغت در جدول جو
resonansi
رنین، رزونانس
ادامه...
رِنین، رِزونانس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
resonansi
رنین، رزونانس
ادامه...
رِنین، رِزونانس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
disonansi
ناسازگاری، ناهماهنگی، ناهماهنگ
ادامه...
ناسازگاری، ناهَماهَنگی، ناهَماهَنگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
resonante
بلند، طنین انداز، بازتابی، زنگ دار، طنین دار
ادامه...
بُلَند، طَنین اَنداز، بازتابی، زَنگ دار، طَنین دار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
resonancia
رنین، رزونانس
ادامه...
رِنین، رِزونانس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
resonantie
رنین، رزونانس
ادامه...
رِنین، رِزونانس
دیکشنری هلندی به فارسی
rezonans
رنین، رواقی
ادامه...
رِنین، رِواقی
دیکشنری لهستانی به فارسی
rezonans
رنین، رزونانس
ادامه...
رِنین، رِزونانس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
resonant
با پژواکی، طنین انداز، طنین دار
ادامه...
با پِژواکی، طَنین اَنداز، طَنین دار
دیکشنری آلمانی به فارسی
resonant
طنین دار، طنین انداز، با پژواکی
ادامه...
طَنین دار، طَنین اَنداز، با پِژواکی
دیکشنری هلندی به فارسی
dengan resonansi
با پژواکی، با طنین
ادامه...
با پِژواکی، با طَنین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی