معنی resetować - جستجوی لغت در جدول جو
resetować
ریست کردن، ریسک پذیری
ادامه...
ریست کَردَن، ریسک پَذیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
recytować
از بر خوٰاندن، ریشه کن کردن
ادامه...
اَز بَر خوٰاندَن، ریشِه کُن کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
relegować
محروم کردن، کور کردن
ادامه...
مَحروم کَردَن، کور کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
wegetować
رشد کردن، رطوبت
ادامه...
رُشد کَردَن، رُطوبَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
aresztować
بازداشت کردن، توقّف
ادامه...
بازداشت کَردَن، تَوَقُّف
دیکشنری لهستانی به فارسی
testować
آزمایش کردن، آزمایش، تست نشده
ادامه...
آزمایِش کَردَن، آزمایِش، تِست نَشُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی