معنی reputacja - جستجوی لغت در جدول جو
reputacja
شهرت، ستاره شدن
ادامه...
شُهرَت، سِتارِه شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
regulacja
نظام بندی، سیستم سازی، مقرّرات، علاوه بر این
ادامه...
نِظَام بَندی، سیستِم سازی، مُقَرَّرات، عَلاوِه بَر این
دیکشنری لهستانی به فارسی
recytacja
تلاوت، تاب خوردن
ادامه...
تِلاوَت، تاب خُوردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
rekupacja
اشغال مجدّد، احساساتی بودن
ادامه...
اِشغال مُجَدَّد، اِحساساتی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
rekrutacja
استخدام، استخدام کردن، ورود به دانشگاه، وسعت، عضویّت، ثبت نام
ادامه...
اِستِخدام، اِستِخدام کَردَن، وُرُود بِه دانِشگاه، وُسعَت، عُضویَّت، ثَبتِ نام
دیکشنری لهستانی به فارسی
amputacja
قطع عضو، ناتوانی
ادامه...
قَطع عُضو، ناتَوانی
دیکشنری لهستانی به فارسی