معنی reproduktif - جستجوی لغت در جدول جو
reproduktif
تولیدی، تولید مثلی
ادامه...
تَولِیدی، تَولِید مِثلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
reproductif
تولیدی، تولید مثلی
ادامه...
تَولِیدی، تَولِید مِثلی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reproduktiv
به صورت تولیدی، تولید مثلی، تولیدی
ادامه...
بِه صورَتِ تَولِیدی، تَولِید مِثلی، تَولِیدی
دیکشنری آلمانی به فارسی
reproductief
تولیدی، تولید مثلی، به صورت تولیدی
ادامه...
تَولِیدی، تَولِید مِثلی، بِه صورَتِ تَولِیدی
دیکشنری هلندی به فارسی
reproductie
تکثیر، تولید مثل
ادامه...
تَکثِیر، تَولِید مِثل
دیکشنری هلندی به فارسی
reproduksi
تولید مثل
ادامه...
تَولِید مِثل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
produktif
مفید، مولّد
ادامه...
مُفید، مُوَلِّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara reproduktif
به صورت تولیدی، تولید مثلی
ادامه...
بِه صورَتِ تَولِیدی، تَولِید مِثلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی