معنی remont - جستجوی لغت در جدول جو
remont
بازسازی، سازمان
ادامه...
بازسازی، سازِمان
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
report
تأخیر، به تعویق انداختن، تعویق
ادامه...
تَأخیر، بِه تَعویق اَنداختَن، تَعویق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Cement
سیمان زدن، سیمان
ادامه...
سیمان زَدَن، سیمان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
betont
با ظرافت، تأکید کرد
ادامه...
با ظِرافَت، تَأکید کَرد
دیکشنری آلمانی به فارسی
remoto
دور، از راه دور، دورافتاده
ادامه...
دور، اَز راه دور، دوراُفتادِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
regent
نایب السلطنه، ارزان
ادامه...
نایِب السَلطَنِه، اَرزان
دیکشنری لهستانی به فارسی
remoto
دورافتاده، از راه دور، دور
ادامه...
دوراُفتادِه، اَز راه دور، دور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
remoto
دور، از راه دور
ادامه...
دور، اَز راه دور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
recent
اخیراً
ادامه...
اَخیراً
دیکشنری هلندی به فارسی
regent
نایب السلطنه، باران
ادامه...
نایِب السَلطَنِه، باران
دیکشنری هلندی به فارسی
remontować
بازسازی کردن، نوساز
ادامه...
بازسازی کَردَن، نُوساز
دیکشنری لهستانی به فارسی
irremontable
غیرقابل تماشا، غیر قابل جبران
ادامه...
غِیرِقابِلِ تَمَاشَا، غِیرِ قابِل جُبران
دیکشنری اسپانیایی به فارسی