معنی relacja - جستجوی لغت در جدول جو
relacja
رابطه
ادامه...
رابِطِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
korelacja
همبستگی
ادامه...
هَمبَستِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
rotacja
چرخش، در حال چرخش
ادامه...
چَرخِش، دَر حالِ چَرخِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
regulacja
نظام بندی، سیستم سازی، مقرّرات، علاوه بر این
ادامه...
نِظَام بَندی، سیستِم سازی، مُقَرَّرات، عَلاوِه بَر این
دیکشنری لهستانی به فارسی
reakcja
واکنش، واکنش پذیری
ادامه...
وَاکُنِش، وَاکُنِش پَذیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
relokacja
انتقال
ادامه...
اِنتِقال
دیکشنری لهستانی به فارسی
deflacja
انفجار
ادامه...
اِنفِجار
دیکشنری لهستانی به فارسی
sedacja
بی هوشی، بدبختی
ادامه...
بی هوشی، بَدبَختی
دیکشنری لهستانی به فارسی
remaja
نوجوانانه، نوجوان
ادامه...
نَوجَوَانانِه، نَوجَوَان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
racja
مقدار معیّن، مقیاس
ادامه...
مِقدار مُعَیَّن، مِقیاس
دیکشنری لهستانی به فارسی
wzajemna relacja
رابطه متقابل، راحت
ادامه...
رابِطِه مُتِقابِل، راحَت
دیکشنری لهستانی به فارسی