جدول جو
جدول جو

معنی rasa - جستجوی لغت در جدول جو

rasa
طعم، طعم و مزّه، مزّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مغزی، طعم بادام زمینی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سپاسگزاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دردناکی، درد، آسیب رسانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
احساس تعلّق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خجالت، شرمندگی، شرم، شرم آوری، کمرویی، نخوٰاستن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پنیرگونه، طعم پنیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خواب آلودگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کنجکاوی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور عمده، به خصوص، ویژه، اصولاً، به ویژه، عمدتاً، به طور خاص
دیکشنری سواحیلی به فارسی
احترام، احترام گذاشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
میوه داری، طعم میوه ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نمکین بودن، طعم شور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترشی، طعم ترش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قدردانی، سپاسگزاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خشونت آمیز، با خشونت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
صورتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
خوشایندی، لذّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
صورتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
یکنواخت، تخت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خنده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
خانه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
قسط، دفتر قاضی
دیکشنری لهستانی به فارسی
زخم، جای زخم
دیکشنری لهستانی به فارسی
خانه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
صورتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
شهروند، شهروندان، مدنی، غیر نظامی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هموار کردن، تراشیده
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
تسلیم، تسلیم شدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
صورتی، گل رز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
خانه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
حاضر، اکنون، حال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابل لمس، را می توان احساس کرد، قابل تشخیص
دیکشنری اندونزیایی به فارسی