معنی ranga - جستجوی لغت در جدول جو
ranga
درجه بندی، در ابتدا
ادامه...
دَرَجِه بَندی، دَر اِبتِدا
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kekurangan
محرومیت، کمبود، ناقصی، کمبود داشتن، ناقص، افسردگی، کمیابی
ادامه...
مَحرومِیَت، کَمبود، ناقِصی، کَمبود داشتَن، ناقِص، اَفسُردِگی، کَمیابی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tanpa pengurangan
بی رحمانه، بدون کسر
ادامه...
بی رَحمانِه، بِدونِ کَسر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
serangan
حمله، حمله کنند
ادامه...
حَملِه، حَملِه کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara sembarangan
به طور بی پروا، به طور تصادفی، به طور بی تفاوت
ادامه...
بِه طُورِ بی پَروا، بِه طُورِ تَصادُفی، بِه طُورِ بی تَفاوُت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sembarangan
بی تفاوت، اتّفاقی، بی توجّه، نامرتّب
ادامه...
بی تَفاوُت، اِتِّفاقی، بی تَوَجُّه، نامُرَتَّب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara terang terangan
به طور آشکارا، آشکارا، به طور آشکار
ادامه...
بِه طُورِ آشِکارا، آشِکارا، بِه طُورِ آشِکار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengurangan
کاهش، تفریق، تسکین
ادامه...
کاهِش، تَفرِیق، تَسکِین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
peperangan
جنگ طلبی، جنگ، جنگ افروزی
ادامه...
جَنگ طَلَبی، جَنگ، جَنگ اَفروزی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelarangan
عدم اجازه، ممنوعیت
ادامه...
عَدَمِ اِجازِه، مَمنوعِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
larangan
ممنوعیت
ادامه...
مَمنوعِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keterusterangan
صراحت، رک بودن، صداقت
ادامه...
صِراحَت، رُک بودَن، صِداقَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kepengarangan
تالیف، نویسندگی
ادامه...
تَالیف، نِویسَندِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kecurangan
فریب کاری، تقلّب
ادامه...
فَریب کاری، تَقَلُّب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keterangan
عنوان، اطّلاعات
ادامه...
عُنوان، اِطّلاعات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kekurangan dana
کم بودجه، کمبود بودجه
ادامه...
کَم بُودجِه، کَمبود بُودجِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rango
درجه بندی، محدوده، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، مَحدودِه، رُتبِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
kekurangan gizi
سوء تغذیه
ادامه...
سوء تَغذیِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kekurangan kerja
کم کاری، کمبود کار
ادامه...
کَم کاری، کَمبود کار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kekurangan likuiditas
نقدینگی پایین، کمبود نقدینگی
ادامه...
نَقدِینِگی پایین، کَمبود نَقدِینِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
erangan
ناله کننده، ناله
ادامه...
نالِه کُنَندِه، نالِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan terang terangan
به وضوح، آشکارا
ادامه...
بِه وُضوح، آشِکارا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan larangan
به طور تهدیدآمیز، با ممنوعیت ها
ادامه...
بِه طُورِ تَهدِیدآمیز، با مَمنوعِیَت ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
anga
آسمان
ادامه...
آسِمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rang
درجه بندی، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، رُتبِه
دیکشنری هلندی به فارسی
rana
زخم، جای زخم
ادامه...
زَخم، جای زَخم
دیکشنری لهستانی به فارسی
rang
رتبه، طبقه بندی کنید
ادامه...
رُتبِه، طَبَقِه بَندی کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
rang
درجه بندی، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، رُتبِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rangi
رنگارنگی، رنگ
ادامه...
رَنگارَنگی، رَنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
janga
فاجعه آمیز، فاجعه
ادامه...
فاجِعِه آمیز، فاجِعِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rango
درجه بندی، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، رُتبِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ladha ya karanga
مغزی، طعم بادام زمینی
ادامه...
مَغزی، طَعم بادام زَمینی
دیکشنری سواحیلی به فارسی