معنی radiasi - جستجوی لغت در جدول جو
radiasi
تابش، تشعشع
ادامه...
تابِش، تَشَعشُع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mediasi
واسطه گری، میانجیگری
ادامه...
واسِطِه گَری، میانجیگَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
variasi
تغییر، تنوّع
ادامه...
تَغییر، تَنَوُّع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
radioso
درخشان، تابناک
ادامه...
دِرَخشان، تابناک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tradisi
سنّت
ادامه...
سُنَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
radikali
اساسی، رادیکال
ادامه...
اَساسی، رادیکال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rahisi
مناسب، ساده، آسان، انعطاف پذیر، بی پیرایه
ادامه...
مُناسِب، سادِه، آسان، اِنعِطاف پَذیر، بی پیرایِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی