معنی racja - جستجوی لغت در جدول جو
racja
مقدار معیّن، مقیاس
ادامه...
مِقدار مُعَیَّن، مِقیاس
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kontrdeklaracja
بیانیه مخالف، بیضی شکل
ادامه...
بَیانیِه مُخالِف، بَیضی شِکل
دیکشنری لهستانی به فارسی
deszyfracja
رمزگشایی
ادامه...
رَمزگُشایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
demonstracja
نمایش، نمایش داده شود
ادامه...
نَمایِش، نَمایِش دادِه شَوَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
enumeracja
شمارش، قابل شمارش
ادامه...
شُمارِش، قابِلِ شُمارِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
migracja
مهاجرت، مهاجرت کردن
ادامه...
مُهاجِرَت، مُهاجِرَت کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
merito kracja
لیاقت سالاری، لابی
ادامه...
لِیاقَت سالاری، لابی
دیکشنری لهستانی به فارسی
korporacja
شرکت، مشارکت
ادامه...
شِرکَت، مُشارِکَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
konsekracja
مقدّس سازی، مسح کردن
ادامه...
مُقَدَّس سازی، مَسح کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
federacja
فدراسیون، فدرال
ادامه...
فِدِراسیون، فِدِرال
دیکشنری لهستانی به فارسی
konfiguracja
پیکربندی، پیکربندی کنید
ادامه...
پِیکَربَندی، پِیکَربَندی کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
konfederacja
اتّحادیه، اتّحادیه سازی
ادامه...
اِتِّحادیِه، اِتِّحادیِه سازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
mobokracja
حکومت توده ای، تئوکراسی
ادامه...
حُکومَت تودِه ای، تِئوکراسی
دیکشنری لهستانی به فارسی
monokracja
تسلّط یک نفره، راحتی
ادامه...
تَسَلُّط یِک نَفَرِه، راحَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
numeracja
شماره گذاری، یک شماره بگیرید
ادامه...
شُمارِه گُذاری، یِک شُمارِه بِگیرید
دیکشنری لهستانی به فارسی
perforacja
سوراخ کاری، دوختن
ادامه...
سوراخ کاری، دوختَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
dezintegracja
تجزیه، تجمّع، جدایی
ادامه...
تَجزِیَه، تَجَمُّع، جُدایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
filtracja
فیلتراسیون، فیلم برداری
ادامه...
فیلتِراسیون، فیلم بَرداری
دیکشنری لهستانی به فارسی
oracja
سخنرانی
ادامه...
سُخَنرانی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wibracja
ارتعاش، ارتفاع
ادامه...
اِرتِعاش، اِرتِفاع
دیکشنری لهستانی به فارسی
narracja
روایت، شدّت
ادامه...
رِوایَت، شِدَّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
rekonfiguracja
پیکربندی مجدّد
ادامه...
پِیکَربَندی مُجَدَّد
دیکشنری لهستانی به فارسی
rekalibracja
کالیبراسیون مجدّد، کامل
ادامه...
کالیبراسیون مُجَدَّد، کامِل
دیکشنری لهستانی به فارسی
rejestracja
ثبت نام، استخدام کردن
ادامه...
ثَبتِ نام، اِستِخدام کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
regeneracja
باززایی، بازسازی
ادامه...
باززایی، بازسازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
restauracja
بازسازی، بازسازی شده
ادامه...
بازسازی، بازسازی شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
akulturacja
فرهنگ پذیری، تحصیل کرده
ادامه...
فَرهَنگ پَذیری، تَحصیل کَردِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
degeneracja
زوال، انحطاط، تنزّل
ادامه...
زَوال، اِنحِطاط، تَنَزُّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
administracja
مدیریّت
ادامه...
مُدیریَّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
aliteracja
واج آرایی، زور
ادامه...
واج آرایی، زور
دیکشنری لهستانی به فارسی
eksploracja
کشف، کشف کنید
ادامه...
کَشف، کَشف کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
demokracja
دموکراسی، دنج
ادامه...
دِموکراسی، دِنج
دیکشنری لهستانی به فارسی
dekoncentracja
حواس پرتی، پراکندگی
ادامه...
حَواس پَرتی، پَراکَندِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
deklaracja
اعلامیّه
ادامه...
اِعلامیّه
دیکشنری لهستانی به فارسی
orkiestracja
هماهنگی، همبستگی
ادامه...
هَماهَنگی، هَمبَستِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی