معنی puncak - جستجوی لغت در جدول جو
puncak
اوج
ادامه...
اَوج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sunmak
ارائه دادن، برای ارائه، ارسال کردن
ادامه...
اِرائِه دادَن، بَرایِ اِرائِه، اِرسال کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
lunak
مداراگر، نرم
ادامه...
مُداراگَر، نَرم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pucat
آزرده، رنگ پریده، رنگ پریدگی، پریده رنگ
ادامه...
آزُردِه، رِنگ پَریدِه، رَنگ پَریدِگی، پَریدِه رَنگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencapai puncak
قلّه داشتن، به اوج برسد، به اوج رسیدن
ادامه...
قُلِّه داشتَن، بِه اَوج بِرِسَد، بِه اَوج رِسیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی