معنی puas - جستجوی لغت در جدول جو
puas
راضی بودن، راضی
ادامه...
راضی بودَن، راضی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
buas
وحشیانه، وحشی
ادامه...
وَحشیانِه، وَحشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
luas
وسیع، گسترده
ادامه...
وَسیع، گَستَردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pas
گام
ادامه...
گام
دیکشنری فرانسوی به فارسی
puas diri
راضی به وضع موجود، از خود راضی، خودراضی
ادامه...
راضی بِه وَضع مُوجود، اَز خُود راضی، خودراضی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan cara yang tidak bisa dipuaskan
به طور غیرقابل آرامش، به گونه ای که نمی توان راضی کرد
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ آرامِش، بِه گونِه ای کِه نِمی تَوَان راضی کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan rasa tidak puas
ناراضیانه، با نارضایتی
ادامه...
ناراضیانِه، با نارِضایَتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan puas
به طور راضی و راحت، با رضایت
ادامه...
بِه طُورِ راضی و راحَت، با رِضایَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kepuasan diri
رضایت نفس، رضایت از خود
ادامه...
رِضایَتِ نَفس، رِضایَت اَز خُود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kepuasan
رضا، رضایت، اشباع
ادامه...
رِضا، رِضایَت، اِشباع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidakpuasan
ناخرسندی، نارضایتی، ناخشنودی
ادامه...
ناخُرسَندی، نارِضایَتی، ناخُشنودی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak puas
ناخشنود، راضی نیست، ناراضی، ناخوشنود
ادامه...
ناخُشنود، راضی نیست، ناراضی، ناخوشنود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tak terpuaskan
سیری ناپذیر
ادامه...
سیری ناپَذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی