przypuszczać گمان کردن، حدس و گمان، فرض کردن، فرضی، فریب خورده ادامه... گُمان کَردَن، حَدس و گُمان، فَرض کَردَن، فَرضی، فَریب خُوردِه دیکشنری لهستانی به فارسی