معنی przymocować - جستجوی لغت در جدول جو
przymocować
چسباندن، ملحق شدن
ادامه...
چَسباندَن، مُلحَق شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
przygotować
آماده کردن، آمار
ادامه...
آمادِه کَردَن، آمار
دیکشنری لهستانی به فارسی