معنی przechodzić - جستجوی لغت در جدول جو
przechodzić
عبور کردن، عبور کنید
ادامه...
عُبور کَردَن، عُبور کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
przechodnio
به طور متعدّی، عالی
ادامه...
بِه طُورِ مُتِعَدّی، عالی
دیکشنری لهستانی به فارسی
przewodzić
رهبری کردن، کنترل
ادامه...
رَهبَری کَردَن، کُنتُرُل
دیکشنری لهستانی به فارسی
przechodzić przez wodę
در آب قدم گذاشتن، بغل کردن
ادامه...
دَر آب قَدَم گُذاشتَن، بَغَل کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی