معنی prowokować - جستجوی لغت در جدول جو
prowokować
برانگیختن، بیدار
ادامه...
بَراَنگیختَن، بیدار
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
prorokować
پیش بینی کردن، پیش بینی کننده
ادامه...
پیش بینی کَردَن، پیش بینی کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
proponować
پیشنهاد دادن، توصیه می کنند
ادامه...
پیشنَهاد دادَن، تَوصِیَه می کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
produkować
ساختن، انجام دادن، تولید کردن، تولید کنند، زایمان کند
ادامه...
ساختَن، اَنجام دادَن، تَولِید کَردَن، تَولِید کُنَند، زایمان کُند
دیکشنری لهستانی به فارسی
powodować
علّت آوردن، علّیّت، فرصت دادن، فرصت طلب
ادامه...
عِلَّت آوَردَن، عِلّیَّت، فُرصَت دادَن، فُرصَت طَلَب
دیکشنری لهستانی به فارسی