معنی prosesor - جستجوی لغت در جدول جو
prosesor
پردازشگر، پردازنده
ادامه...
پَردازِشگَر، پَردازندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
profesor
استاد، معلّم
ادامه...
اُستاد، مُعَلِّم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
profesor
استادی، استاد
ادامه...
اُستادی، اُستاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
profesor
استاد
ادامه...
اُستاد
دیکشنری لهستانی به فارسی
procesor
پردازشگر، رانشگر
ادامه...
پَردازِشگَر، رانِشگَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
profesar
اظهار کردن، حرفه ای
ادامه...
اِظهار کَردَن، حِرفِه ای
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
procesar
تعقیب قانونی کردن، فرآیند، فرآیند کردن، متّهم کردن
ادامه...
تَعقِیب قانونی کَردَن، فَرآیَند، فَرآیَند کَردَن، مُتَّهَم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
protetor
محافظتی، محافظ، حامی
ادامه...
مُحافِظَتی، مُحافِظ، حامی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
professor
استاد، معلّم
ادامه...
اُستاد، مُعَلِّم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
profesör
استاد
ادامه...
اُستاد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
professor
استاد
ادامه...
اُستاد
دیکشنری هلندی به فارسی
processor
پردازشگر، پردازنده
ادامه...
پَردازِشگَر، پَردازندِه
دیکشنری هلندی به فارسی