معنی produktif - جستجوی لغت در جدول جو
produktif
مفید، مولّد
ادامه...
مُفید، مُوَلِّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
reproduktif
تولیدی، تولید مثلی
ادامه...
تَولِیدی، تَولِید مِثلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
productif
مفید، مولّد
ادامه...
مُفید، مُوَلِّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
produktiv
بارور، مولّد، به طور پرثمر، به طور سازنده، مفید
ادامه...
باروَر، مُوَلِّد، بِه طُورِ پُرثَمَر، بِه طُورِ سازَندِه، مُفید
دیکشنری آلمانی به فارسی
protektif
محافظتی، محافظ
ادامه...
مُحافِظَتی، مُحافِظ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
productief
مفید، مولّد، به طور سازنده، به طور پرثمر
ادامه...
مُفید، مُوَلِّد، بِه طُورِ سازَندِه، بِه طُورِ پُرثَمَر
دیکشنری هلندی به فارسی
productie
تولید
ادامه...
تَولِید
دیکشنری هلندی به فارسی
produksi
تولید
ادامه...
تَولِید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
proaktif
فعّال
ادامه...
فَعّال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
proaktif
فعّال
ادامه...
فَعّال
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
secara produktif
ثمرآور، مولّد، به طور سازنده، به طور پرثمر
ادامه...
ثَمَرآوَر، مُوَلِّد، بِه طُورِ سازَندِه، بِه طُورِ پُرثَمَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara reproduktif
به صورت تولیدی، تولید مثلی
ادامه...
بِه صورَتِ تَولِیدی، تَولِید مِثلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak produktif
غیراصیل، غیر مولّد
ادامه...
غِیرِاَصیل، غِیرِ مُوَلِّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی