معنی produksi - جستجوی لغت در جدول جو
produksi
تولید
ادامه...
تَولِید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
reproduksi
تولید مثل
ادامه...
تَولِید مِثل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
proyeksi
پیش بینی، طرح ریزی
ادامه...
پیش بینی، طَرح ریزی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
produktif
مفید، مولّد
ادامه...
مُفید، مُوَلِّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
prediksi
پیش بینی، پیش بینی ها
ادامه...
پیش بینی، پیش بینی ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
produktiv
بارور، مولّد، به طور پرثمر، به طور سازنده، مفید
ادامه...
باروَر، مُوَلِّد، بِه طُورِ پُرثَمَر، بِه طُورِ سازَندِه، مُفید
دیکشنری آلمانی به فارسی
produksi kurang
تولید کم، تولید کمتر
ادامه...
تَولِید کَم، تَولِید کَمتَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memproduksi
تولید کردن، تولید کنند
ادامه...
تَولِید کَردَن، تَولِید کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mereproduksi
تولید مثل کردن، تکثیر کنند
ادامه...
تَولِید مِثل کَردَن، تَکثِیر کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pascaproduksi
پس تولید، پس از تولید
ادامه...
پَس تَولِید، پَس اَز تَولِید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی