معنی preman - جستجوی لغت در جدول جو
preman
بی قید، اراذل و اوباش
ادامه...
بی قِید، اَراذِل و اَوباش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
premio
جایزه
ادامه...
جایِزِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
premiar
اعطا کردن، پاداش، جایزه دادن
ادامه...
اِعطا کَردَن، پاداش، جایِزِه دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pemain
بازیکن
ادامه...
بازیکُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cremar
سوزاندن جسد، سوزاندن
ادامه...
سوزاندَن جَسَد، سوزاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
premio
جایزه
ادامه...
جایِزِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pregar
میخ زدن، موعظه کن، میخکوب کردن، موعظه کردن، چسباندن
ادامه...
میخ زَدَن، مُوعِظِه کُن، میخکوب کَردَن، مُوعِظِه کَردَن، چَسباندَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
premiar
اعطا کردن، پاداش، جایزه دادن
ادامه...
اِعطا کَردَن، پاداش، جایِزِه دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
profan
بی حرمت، هتک حرمت
ادامه...
بی حُرمَت، هَتک حُرمَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
cremar
سوزاندن جسد، سوزاندن
ادامه...
سوزاندَن جَسَد، سوزاندَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pişman
پشیمان، پشیمانی، غمگین
ادامه...
پَشیمان، پَشیمانی، غَمگین
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
preken
موعظه کردن
ادامه...
مُوعِظِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
profan
به طور توهین آمیز، ناسزا، بی حرمت
ادامه...
بِه طُورِ تُوهین آمیز، ناسِزا، بی حُرمَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
remar
پارویی زدن، ردیف
ادامه...
پارویی زَدَن، رَدیف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
remar
پارویی زدن، ردیف
ادامه...
پارویی زَدَن، رَدیف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
roman
رمانتیک، عاشقانه
ادامه...
رُمانتیک، عاشِقانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی