معنی praktisi - جستجوی لغت در جدول جو
praktisi
عملگر، پزشک
ادامه...
عَمَلگَر، پِزِشک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
praktis
مفید، عملی
ادامه...
مُفید، عَمَلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
praktisch
به طور عملی، عملی
ادامه...
بِه طُورِ عَمَلی، عَمَلی
دیکشنری هلندی به فارسی
praktisch
به طور عملی، عملی، تقریباً، دست ساز
ادامه...
بِه طُورِ عَمَلی، عَمَلی، تقریباً، دَست ساز
دیکشنری آلمانی به فارسی