pragmatisch عمل گرایانه، عملگرا، به طور واقع گرایانه ادامه... عَمَل گَرایانِه، عَمَلگَرا، بِه طُورِ واقِع گَرایانِه دیکشنری هلندی به فارسی
pragmatisch به طور واقع گرایانه، عملگرا، عمل گرایانه ادامه... بِه طُورِ واقِع گَرایانِه، عَمَلگَرا، عَمَل گَرایانِه دیکشنری آلمانی به فارسی