معنی pośrednik - جستجوی لغت در جدول جو
pośrednik
دلّال، دلقک زدن
ادامه...
دَلّال، دَلقَک زَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pośrednio
به طور غیرمستقیم، به صورت مماس، غیرمستقیم، غیر اختصاصی، به طور ضمنی
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِمُستَقیم، بِه صورَتِ مُماس، غِیرِمُستَقیم، غِیرِ اِختِصاصی، بِه طُورِ ضِمنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
pośredni
غیر مستقیم، غیر شرکت کننده، میانه، وسط
ادامه...
غِیرِ مُستَقیم، غِیرِ شِرکَت کُنَندِه، میانِه، وَسَط
دیکشنری لهستانی به فارسی
poprzednik
پیشینه، پیکسل سازی، پیشین، سلف
ادامه...
پیشینِه، پیکسِل سازی، پیشین، سَلَف
دیکشنری لهستانی به فارسی
pośrednik nieruchomości
مشاور املاک، مشاوره
ادامه...
مُشاوِرِ اَملاک، مُشاوِرِه
دیکشنری لهستانی به فارسی