معنی pogoda - جستجوی لغت در جدول جو
pogoda
هوا، هواپیما
ادامه...
هَوا، هَواپیما
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
połowa
نیمه، ناخودآگاه
ادامه...
نِیمِه، ناخُودآگاه
دیکشنری لهستانی به فارسی
pokora
فروتنی، حیا
ادامه...
فُروتَنی، حَیا
دیکشنری لهستانی به فارسی
pogarda
تحقیر، بی توجّهی، فروتنی، تحقیر شده، تحقیرآمیزی، تقویت کند
ادامه...
تَحقِیر، بی تَوَجُّهی، فُروتَنی، تَحقِیر شُدِه، تَحقیرآمیزی، تَقوِیت کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
wygoda
آسانی، سهولت، راحتی
ادامه...
آسانی، سُهُولَت، راحَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
ugoda
تسویه حساب، آسان تر کردن آن
ادامه...
تَسویِه حِساب، آسان تَر کَردَن آن
دیکشنری لهستانی به فارسی
zgoda
رضایت، توافق نامه، اجازه، قابل پذیرش بودن، موافقت، موافق
ادامه...
رِضایَت، تَوَافُق نامِه، اِجازِه، قابِلِ پَذیرِش بودَن، مُوافَقَت، مُوافِق
دیکشنری لهستانی به فارسی
pogoń
تعقیب، کیفرخواست
ادامه...
تَعقِیب، کِیفَرخواست
دیکشنری لهستانی به فارسی
ogopa
ترسان، بارندگی
ادامه...
تَرسان، بارَندِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی