معنی poederen - جستجوی لغت در جدول جو
poederen
پودر کردن، پودر
ادامه...
پودر کَردَن، پودر
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
poederig
پودری
ادامه...
پودری
دیکشنری هلندی به فارسی
procederen
دعوی کردن، دادخوٰاهی
ادامه...
دَعوی کَردَن، دادخوٰاهی
دیکشنری هلندی به فارسی
posieren
ژست گرفتن
ادامه...
ژِست گِرِفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
polieren
صاف و برّاق کردن، صیقل دادن
ادامه...
صاف و بَرّاق کَردَن، صِیقَل دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
toeteren
هوهو کردن، بوق زدن
ادامه...
هوهو کَردَن، بوق زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
donderen
رعد و برق زدن، رعد و برق
ادامه...
رَعد و بَرق زَدَن، رَعد و بَرق
دیکشنری هلندی به فارسی
poseren
ژست گرفتن
ادامه...
ژِست گِرِفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
peperen
فلفل زدن، فلفل
ادامه...
فِلفِل زَدَن، فِلفِل
دیکشنری هلندی به فارسی
coderen
کدگذاری کردن، کد نویسی
ادامه...
کُدگُذاری کَردَن، کُد نِویسی
دیکشنری هلندی به فارسی