معنی plastik - جستجوی لغت در جدول جو
plastik
پلاستیکی، پلاستیک
ادامه...
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
plastik
پلاستیکی، چشمک زدن
ادامه...
پِلاستیکی، چِشمَک زَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
plastik
پلاستیکی، پلاستیک
ادامه...
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری آلمانی به فارسی
plastik
پلاستیکی، پلاستیک
ادامه...
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Elastic
کشسان، الاستیک
ادامه...
کِشسان، اِلاستیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
secara plastik
به طور پلاستیکی، پلاستیکی
ادامه...
بِه طُورِ پِلاستیکی، پِلاستیکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
plastik bir şekilde
به طور پلاستیکی، به روش پلاستیکی
ادامه...
بِه طُورِ پِلاستیکی، بِه رَوِشِ پِلاستیکی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
pasti
مطمئن، معیّن، قطعاً
ادامه...
مُطمَئِن، مُعَیَّن، قطعاً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lastig
به طور مزاحم، آزار دهنده، مشکلات آفرینی
ادامه...
بِه طُورِ مُزاحِم، آزار دَهَندِه، مُشکِلات آفَرینی
دیکشنری هلندی به فارسی
pratik
عملی
ادامه...
عَمَلی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
klasik
کلاسیک
ادامه...
کِلاسیک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
klasik
کلاسیک
ادامه...
کِلاسیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
elastiki
فنری، الاستیک، کشسان
ادامه...
فَنَری، اِلاستیک، کِشسان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
spastik
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
spastik
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
plastica
پلاستیکی، پلاستیک
ادامه...
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Plastic
پلاستیکی، پلاستیک
ادامه...
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
elastis
پرش زا، الاستیک، کشسان، فنری
ادامه...
پَرِش زا، اِلاستیک، کِشسان، فَنَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
plastic
پلاستیکی، پلاستیک
ادامه...
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری هلندی به فارسی
elastik
پرش زا، الاستیک، کشسان
ادامه...
پَرِش زا، اِلاستیک، کِشسان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
plastiki
پلاستیکی، پلاستیک
ادامه...
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa plastiki
به طور پلاستیکی، برای پلاستیک
ادامه...
بِه طُورِ پِلاستیکی، بَرایِ پِلاستیک
دیکشنری سواحیلی به فارسی