معنی pinda - جستجوی لغت در جدول جو
pinda
چرخاندن، خم شدن
ادامه...
چَرخاندَن، خَم شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
linda
محافظت شده، محافظت کنید
ادامه...
مُحافِظَت شُدِه، مُحافِظَت کُنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
dapat dipindahkan
قابل حمل، قابل جابجایی است، قابل حرکت
ادامه...
قابِلِ حَمل، قابِلِ جابِجایی اَست، قابِلِ حَرَکَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak dapat dipindahtangankan
به طور غیرقابل تفویض، غیر قابل انتقال
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ تَفویض، غِیرِ قابِلِ اِنتِقال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tak bisa dipindahkan
به طور غیرقابل جابجایی، قابل جابجایی نیست
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ جابِجایی، قابِلِ جابِجایی نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak dapat dipindahtangankan
غیرقابل انتقال
ادامه...
غِیرِقابِلِ اِنتِقال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak dapat dipindahkan
غیرقابل حرکت، قابل جابجایی نیست، غیرقابل انتقال
ادامه...
غِیرِقابِلِ حَرَکَت، قابِلِ جابِجایی نیست، غِیرِقابِلِ اِنتِقال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak dapat dipindah tangankan
غیرقابل انتقال
ادامه...
غِیرِقابِلِ اِنتِقال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak bisa dipindahkan
غیرقابل جابجایی، قابل جابجایی نیست
ادامه...
غِیرِقابِلِ جابِجایی، قابِلِ جابِجایی نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
msanii wa kupinda
فن کار، هنرمند خم شدن
ادامه...
فَن کار، هُنَرمَند خَم شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupinda
تحریف کردن، خم شدن، فرو رفتن، تا کردن، تاب برداشتن
ادامه...
تَحرِیف کَردَن، خَم شُدَن، فُرو رَفتَن، تا کَردَن، تاب بَرداشتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی