معنی piegare - جستجوی لغت در جدول جو
piegare
تا کردن، بریزید، خم کردن
ادامه...
تا کَردَن، بِریزید، خَم کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
negare
انکار کردن، انکار کند، منفی کردن
ادامه...
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد، مَنفی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spiegare dettagliatamente
توضیح دادن، به تفصیل توضیح دهید
ادامه...
توضیح دادَن، بِه تَفصِیل تُوضِیح دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pegar
گرفتار کردن، گرفتن، دست گرفتن، دستگیر کردن، برداشتن
ادامه...
گِرِفتار کَردَن، گِرِفتَن، دَست گِرِفتَن، دَستگیر کَردَن، بَرداشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pegar
چسباندن
ادامه...
چَسباندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
legare
اتّحاد دادن، مقیّد کردن، بستن، بستن به، بسته شدن، باند زدن، رشته کردن
ادامه...
اِتِّحاد دادَن، مُقَیَّد کَردَن، بَستَن، بَستَن بِه، بَستِه شُدَن، باند زَدَن، رِشتِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
piegas
احمقانه، فیلمبرداری
ادامه...
اَحمَقانِه، فیلمبَرداری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pingar
چکیدن، چکّه کردن
ادامه...
چِکیدَن، چِکِّه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pregar
میخ زدن، موعظه کن، میخکوب کردن، موعظه کردن، چسباندن
ادامه...
میخ زَدَن، مُوعِظِه کُن، میخکوب کَردَن، مُوعِظِه کَردَن، چَسباندَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
segare
ارّه کردن
ادامه...
اَرِّه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pesare
وزن کردن
ادامه...
وَزن کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pagare
پرداخت کردن، پرداخت کنید
ادامه...
پَرداخت کَردَن، پَرداخت کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spiegare
باز کردن، توضیح دهید، توضیح دادن
ادامه...
باز کَردَن، تُوضِیح دَهید، توضیح دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pelare
پوست کندن
ادامه...
پوست کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pepare
فلفل زدن، فلفل
ادامه...
فِلفِل زَدَن، فِلفِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vietare
ممانعت کردن، ممنوع کردن
ادامه...
مُمانِعَت کَردَن، مَمنوع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
piedade
تقوی، تقوا، پارسایی، دلسوزی
ادامه...
تَقوَی، تَقوا، پارسایی، دِلسوزی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
piegarsi
خم شدن
ادامه...
خَم شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
piegato
تخت شده، تا شده، خمیده
ادامه...
تَخت شُدِه، تا شُدِه، خَمیدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
piumare
پر پرواز کردن، پر
ادامه...
پَر پَرواز کَردَن، پَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pregare
دعا کردن، دعا کن
ادامه...
دُعا کَردَن، دُعا کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
impiegare
استفاده کردن، استخدام کردن
ادامه...
اِستِفادِه کَردَن، اِستِخدام کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dispiegare
استقرار دادن، استقرار
ادامه...
اِستِقرار دادَن، اِستِقرار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی